بچه هاى کوچک را دیده اید که کارتونى را به دفعات مى بینند؟ آن ها امید دارند آخر داستان عوض شود، آنگونه که مى خواهند…
بزرگسالان هم وارد رابطه هاى تکرارى مى شوند. با این آرزوى ناخودآگاه که این بار همان طور مى شود که آن ها مى خواهند. آسیب هاى حل نشده ى دوران کودکى نشات گرفته از مراقبین بی توجه، سو استفاده گر و مداخله گر همواره بر شانه های فرد سنگینی می کند و او ناخودآگاه، به دنبال التیام این زخم ها، در روابط عاطفی خود می گردد. اما هرگاه وارد رابطه ای می شود در پایان به دیوار دردناک آسیب های حل نشده کودکی برخورد کرده و با شکست دیگرى مواجه مى شود. تصویر مراقب اولیه تکرار می شود و معنای آن تنها این است که ما جذب فردی می شویم که به همان شیوه ی کودکی می تواند ما را زخمی کند.
اما چرا؟
روان و ذهن افراد تلاش می کند که صحنه و اتفاقات گذشته را بازسازی کرده تا با تغییر پایان داستان، نتیجه دلخواه حاصل شود.
به این امید که این بار رابطه با تجربه ی امنیت و آرامش همراه شود، دریغ از این که تنها زخم حاصل از این تکرار عمیق تر می شود.
در فرآیند روانکاوی، با پرداختن به این گره های ناخودآگاه قرار است امکان رها شدن از این اجبار به تکرار ها فراهم شود، آن جا که فرد فرصت اندیشیدن به اندیشه هایش را می یابد.
نظر شما